انتهای کوچه علامهطباطبایی ۴۲ مسجدی قرار دارد که نام و آوازه فعالیتهای فرهنگیاش تا محلههای اطراف رفته است. کنار زمین بایر و رهاشده، گلدستههای بزرگ و چراغهای روشن مسجد، اهالی را دلگرم میکند و استقبال نوجوانهای مسجدی از این فضا، دلگرمترشان میکند.
نوجوانهای محله کوی مهدی که طی سال در همه برنامهها حضور دارند، حالا در ماه محرم، مشغول برگزاری مراسم عزاداری در مسجد فاطمهالزهرا (س) هستند؛ بروبچههایی که دلشان پر میکشد برای اینکه یک گوشه از کار برگزاری مراسم امامحسین (ع) را بگیرند و برای خودشان هیئت مستقلی دارند.
چندسال بیشتر از زمان تأسیس این هیئت نمیگذرد. راهاندازی آن برمیگردد به تصمیم یکی از هنرمندهای خوشنویس محله که عاشق فعالیتهای فرهنگی بوده و مصمم شده است یک حرکت فرهنگی را در مسجد محله کلید بزند.
غلامرضا سلیمی مدرک عالی انجمن خوشنویسان را دارد و از ششهفتسالگی خط نستعلیق مشق میکرده است. عشق به هنر، او را بعداز بازنشستگی از سپاه پاسداران، پای کارهای هنری نگه داشت؛ البته رفاقت با نوجوانهای محله، او را هم مثل آنها تازهنفس نگه داشته است.
قبل از شروع هر صحبتی درباره نوپابودن محل زندگیشان میگوید: چندسالی میشود که مردم شروع به ساختوساز خانه در این محدوده از کوی مهدی کردهاند. همانطورکه میبینید اطراف این محله همه بیابان است و مسجد هم تازهاحداث. من عضو هیئتامنای مسجد هستم. از همان زمان که درهای مسجد به روی مردم باز شد، تصمیم گرفتیم کار متفاوتی برای محله انجام دهیم؛ چون مردم از مسجد فقط خطابه و موعظه و منبر نمیخواهند. بههمیندلیل سال۱۳۹۸ قرارگاه فرهنگی میثاق با شهدا را راه انداختیم.
هدفمان، یکپارچهکردن فعالیتهای فرهنگی در مساجد محله بود و بعد از آن، تربیت نوجوانان. نتیجهاش برگزاری اولین برنامه در نیمهشعبان و جشن میلاد امامزمان (عج) شد. از خود مسجدیها شروع کردیم و کاروان شادی راه انداختیم. یک جشن محلی و خودجوش بود که خیلیها در آن همراهیمان کردند. کوچهبهکوچه و خیابانبهخیابان میرفتیم. استقبالی که از این برنامه شد، بچهمسجدیها را به ادامهدادن کار امیدوار کرد.
خیلی زود حرفهایمان با متولیان مساجد حجتبنالحسن (عج)، صاحبالزمان (عج)، امامرضا (ع)، جوادالائمه (ع) و امامجعفرصادق (ع) که در محله خودمان و تلگرد هستند، به نتیجه رسید و از آن روز بهصورت تجمیعی کار میکنیم و برنامهها در مساجدی که نام بردم، برگزار میشود.
بافت مذهبی این محلهها خیلیها را کنار هم جمع کرده است. بزرگ و کوچک ندارد؛ هرکس بخشی از کار را برعهده گرفته است. حرفهای حاجغلامرضا میرسد به اتفاقهای شیرینی که این تشکل مسجدی بعدها رقم زد و روزبهروز پررنگتر شد.
تعریف میکند: هر مسجد ظرفیت ویژهای دارد؛ یکی جمعیت زیادی دارد. یکی امکانات خوبی و یکی هم بانیهای زیاد. کنار هم بودن افراد و آدمها تواناییهای یکبهیک ما را افزایش میدهد و سعی کردهایم از همه این ظرفیتها استفاده کنیم. بعد به نوجوانهای هیئت فاطمهالزهرا (س) اشاره میکند که دارند مقدمات پذیرایی از میهمانان را برای شب فراهم میکنند؛ استکانها را آب میکشند، ظرفها را مرتب میکنند. در آشپزخانه همهچیز از تمیزی برق میزند.
محمدرضا، سجاد، علی، ابوالفضل کارهای آمادهکردن شام را انجام میدهند. امشب غذا سالاد اولویه است. آنها سعی میکنند نوجوانها را همراه و همسوی فعالیتهای خود کنند و حالا تعدادشان به بیشتر از صدنفر رسیده است. خودشان مداح دارند، شاعر، آشپز و....
عرفان مقدم از همسایههای نزدیک مسجد است. او میگوید: جدا از اینکه کنارهمبودن حس و حال خیلی خوبی دارد، ما گذشتکردن را در این برنامهها یاد میگیریم و اینکه برای انجام کارها حتما با هم مشورت کنیم و البته بزرگترها و مسجدیها نیز همیشه راهنمایمان بودهاند و بیشتر از همه، امام جماعت.
بچهها با هم اخت شدهاند. محمد رحیمزاده که صدای خوبی دارد و کار مداحی را انجام میدهد، میگوید: این ایام که به پایان میرسد، دلمان برایش تنگ میشود. سروکار حاجغلامرضا بیشتر با نوجوانهای محله است و اغلب کارها را به دست آنها سپرده و خوشحال است از اینکه مساجد از شکل ادارهشدن بهصورت سنتی خارج شده است.
میگوید: قدیمیها خیلی سخت میگرفتند و اجازه ورود نوجوانها و جوانها به کارها را نمیدادند و این باعث میشد آنها از مسجد فاصله بگیرند. میگوید این نسل منبع خلاقیت است و میتوان روی آنها حساب باز کرد و کارهای اجرایی را به خودشان سپرد. حالا خودشان برای مدیریت ایستگاههای صلواتی و جشنهای محلی و. استاد شدهاند.
اغلب مسجدیها به این باور رسیدهاند که هنر به همهچیز روح میدهد و رمز ماندگاری و محبوبیت هر تشکل و مجموعهای این است که با هنر اخت شود. حاجغلامرضا تعریف میکند: علاوهبر راهاندازی هیئت تصمیم گرفتیم گروه سرودی از نوجوانها تشکیل دهیم تا هم در برنامههای خودمان از حضورشان استفاده کنیم و هم در اجراهای شهری. مسجدیها افراد خوشصدا و علاقهمند را معرفی کردند و خوشبختانه دراینزمینه هم به نتیجه خوبی رسیدهایم.
استقبال از اجراهای این گروه در برنامه پیادهروی اربعین پارسال مشتاقمان کرد که امسال هم این برنامه را اجرا کنیم و حالا بچهها با جدیت تمرین میکنند. البته برای این سفر به حمایت بانیان خیّر نیاز داریم و امیدوارم امسال هم این توفیق نصیب بچهها شود.
فرصت نمیشود که حاجغلامرضا از بسیاری از برنامهها تعریف کند؛ میترسد ایدههایی که برای آینده دارند، از قلم بیفتد. میگوید: اعلام بعضی خبرها ضروریتر است؛ ازجمله اینکه قرار است بهزودی اهالی صدای خودشان را از رادیومحله بشنوند. دراینراستا در چند مسجدی که اعلام کردم، جوانها را جذب میکنیم تا اخبار مسجدی را جمعآوری کنند، پادکست بسازند و در کانالهای مجازی منتشر کنند یا هر هفته بعد از نماز، آن اخبار را به گوش اهالی برسانند؛ مردم دوست دارند اخبار محلهشان را بشنوند و از آن مطلع باشند.
مسجد پر از نوجوانهایی است که حاجآقا گاه اسمهایشان را با هم اشتباه میگیرد. گروه سرود در گوشهای تمرین میکنند. شام بچه هیئتیها آماده شده است و عدهای تلاش میکنند پذیرایی به بهترین شکل انجام شود. در این مسجد که فضای اطرافش سوتوکور و بیابانی است، حس و حال خوبی موج میزند و همه اینها به حرکت است؛ پاگرفتن تشکل فعال نوجوانان.